افزایش چشمگیر جعل آثار هنری در ایران، به یکی از چالشهای جامعه هنری ایران تبدیل شده است. برای نمونه در سالهای اخیر آثاری جعلی از تنی چند از نقاشان بنام ایرانی از جمله سهراب سپهری، فرامرز پیلآرام و بهمن محصص به حراجهای بین المللی نظیر کریستیز راه یافت و در میان هنرمندان، منتقدان هنری و علاقمندان موجی از واکنش برانگیخت.
جعل آثار هنری، پیشینهای دراز دارد و به گفته برخی، به بیش از دو هزار سال پیش بر می گردد. گرچه کارشناسان بینالمللی براین باور اند که افزایش تقاضای جهانی برای آثار هنرمندان برتر در کل موجب افزایش آثار جعلی در سطح جهان شده است اما افزایش چشمگیر کپی کردن آثار هنرمندان برجسته در ایران پدیده ای تازه است. برخی نشریات و وبگاه های هنری، اخیرا با تهیه پروندههای ویژه به چون چرای رُشد چشمگیر این پدیده در ایران پرداخته اند.
تمامی گالری های هنری برجسته جهان از کمک متخصصان بهره می برند که اصل بودن آثار به نمایش درآمده را تأیید می کنند. در کنار اینها امروز تخصصی تازه نیز سربرآورده است: کارآگاهی آثار هنری. این کارآگاهان با روشهای خاص علمی و فنی تعیین می کنند که آیا اثری که با آن روبرو هستند اصل است و یا با اندک تغییراتی از روی اثری دیگر تقلید شده است. نشنال گالری لندن در سال ۲۰۱۰ در این رابطه نمایشگاه جالبی با عنوان «بررسی موشکافانه: تقلبها، خطاها و کشفها» برگزار کرد. اما تمامی گالری داران، بخصوص در ایران از این تخصصها بهرهمند نیستند.
لیلی گلستان، دختر ابراهیم گلستان که سالهاست به صورت حرفهای به گالریداری میپردازد، درباره کپی آثار هنری به خبرگزاری تابناک ایران گفته است: «من به عنوان گالریدار نمیتوانم بفهمم نقاشیای که به دیوارم میزنم، کپی است یا نه، برای اینکه من نقاشیهای تمام دنیا را ندیدهایم اما اگر فردی در نیویورک، این کار را میکند و دو نقاشی را کنار هم میگذارد که عین هم هستند و یکی از آنها ایرانی و دیگری خارجی است، حرفش را قبول میکنم؛ برای اینکه مدرک ارائه داده است.»
موضوع به نقاشی و مجمسمه سازی محدود نمی شود بلکه سایر حوزه ها، مثلا شعر و ادبیات، ترجمه، گرافیک، تئاتر و سینما و حتی آثار باستانی را نیز در بر می گیرد. پوسترهایی که با اندک تغییراتی از روی پوستری دیگر (ایرانی یا خارجی) برداشته شده اند، نام نمایشنامه ها و فیلمهای سینمایی که عینا از روی فیلمهای خارجی کپی شده اند (ترجمه نام خارجی و گاه حتی اصل آن) و ابیاتی که عموما از شاعران معاصر به سرقت می روند و گهگاه با دستکاریها و یا تغییراتی در شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک و تلگرام دست به دست می شوند، بازسازی و بدل سازی از دست ساختههای باستانی (عتیقهها) که عموما پس از کشف و خروج از دست قاچاقچیان به موزهها و گالریها راه پیدا می کنند، نمونههایی از این همه اند.
واکنشها به این همه، گسترده و متفاوت بوده است. پروانه سپهری، خواهر سهراب سپهری پس از به فروش رسیدن تابلوهای جعلی به نام برادرش در حراج کریستیز لندن میگوید: «متاسفانه از نام سهراب سواستفاده شد و این هنرمند نامی ایران را بدنام کردند زیرا به هیچ وجه به دنبال این نیستند که جلوی کپی کاری از روی کارهای او را بگیرند و اتفاقا بر این آتش مدام میدمند.»
حراج های معروف نظیر کریستیز در مورد آثار هنری بدلی بسیار حساس اند و ترجیح می دهند به هیچ وجه خطر نکنند. بنابراین گرچه تعدادی تابلوی جعلی منسوب به سپهری در سالهای گذشته در این حراجی معروف به فروش رفته بود اما با ادامه اعتراض خانواده او این امر متوقف شد. تابلوی فرامرز پیلآرام، یکی از پیشروان مکتب سقاخانه در ایران، در عین اصل بودن، تنها پس از اعلام احتمال تقلبی بودن از حراج کنار گذاشته شد. در یکی از آخرین موارد یک کارشناس هنری درباره نقاشی منسوب به بهمن محصص به کریستیز اخطار داد.
سمت راست: نقاشی بهمن محصص، سمت چپ: اثر منسوب به او
اما کپی کردن کار استاد، یا به قول دانش آموختگان هنر «نگاه کردن به دست اُستاد»، یکی از شیوه های اساسی آموزش هنر بوده است. بهرام دبیری، نقاش کهنه کار ایرانی معتقد است از میان رفتن این سنت در موسسات آموزشی یکی از دلایل سر برآوردن کپی ها به این شکل است. او می گوید: «وقتی در مدرسه به یک دانشجو اجازه میدهیم کار یک استاد را کپی کند، تواناییهای او بالا میرود و چشم انداز گستردهتری در مقابل او برای شناسایی و ساختن رنگ و طرح به وجود میآید که این روش به عنوان یک امر باطل، منتقی شده است؛ بی آنکه جای آن چیزی بگذارند.»
در سالهای اخیر حتی پایاننامه هایی در این باره نوشته شده است. در یکی از این تحقیقات علمی آمده است: «برخی متخصصان تعداد بيشماری از آثار موزههای جهان را تقلبی و يا مشکوک ارزيابی میکنند. نکته جالب اینجاست که بسياری از اين مراکز که در مجموعه خود آثار جعلی دارند به سبب ترس از دست دادن اعتبار مجموعهها، زیانهای مالی و کاهش مراجعه کنندگان، تمایلی به انتشار حقایق در این زمینه ندارند.»