چشمان کودکانه دختری از اقلیت هنود، از آن سوی دیوارهای امنیتی کابل به نقطهای نامعلوم خیره شده است. تمام شهروندان کابل، این چشمها را دیدهاند. این چشم ها رسامی/ نقاشی معروفی است در شهر کابل به نام “من تو را می بینم” که نمادی از مبارزه با فساد اداری است.
جمعی از هنرمندان افغانستان از دو سال پیش به این سو حرکتهای داوطلبانهای را در شهر کابل اغاز کردند تا با مشکلاتی چون فساد اداری و مشکلات اجتماعی و فرهنگی مبارزه کنند.
دیوارهایی برای از میان برداشتن فاصلهها
آنها یک ماه قبل از زجرکش کردن فرخنده تصمیم گرفتند حرکتی متفاوت را آغاز کنند. حرکتی که به شهروندان امنیت روانی بدهد و لبخند هدیه کند و فاصله و شکاف هایی که به نام قومیت، زبان و منطقه بوجود آمده است را کم کند.
نذیر احمد فرهنگ یکی از این هنرمندان، است. او در دانشگاه، جامعه شناسی خوانده است و بعد از مطالعه وضعیت اجتماعی افغانستان به این نتیجه رسیده است که با زبان هنر، دغدغههای اجتماعی را بیان کند و در راه اصلاح اجتماع قدمی بردارد. آقای فرهنگ به یورونیوز میگوید: «گروهی به نام “هنرسالار” بوجود آوردیم. میخواستیم در کنار مفاهیم جنگ سالار و مرد سالار که در افغانستان رایج است؛ مفهوم هنرسالاری را مطرح کنیم.»
احیای مجدد تابلوی رسامی “من تو را می بینم” از نخستین قدمهای هنری گروه هنرسالار بود که بر روی دیوارهای امنیتی شهر کابل رسامی شد. به این ترتیب هنرسالاران، دیوارهای امنیتی پایتخت را که دور تا دور اماکن دولتی کشیده شده و به تعبیر شهروندان، کابل را شبیه به یک زندان و قلعه نظامی کرده است. تبدیل به بوم های نقاشی کردند.
اقای فرهنگ می گوید: «دیوارهای امنیتی، امنیت روانی شهروندان را تهدید می کردند. شهروندان همیشه میگفتند که مسئولین چگونه امنیت انها را تامین خواهند کرد در حالیکه خودشان، در پشت دیوارهای بتونی پنهان می شوند؟ به همین خاطر، ما دیوارها را انتخاب کردیم تا دنیای عاری از خشونت را رسم کنیم و دغدغههای اجتماعی را با زبان هنر بیان کنیم.»
هنرسالاران هر بار که قلم مویی بر روی یکی از دیوارهای امنیتی میکشیدند با واکنشهایی از طرف شهروندان مواجه می شدند. یکی از کودکان خیابانی میخواست در رنگ آمیزی به آنها کمک کند. شهروند دیگری در حالیکه به نقاشیها خیره شده بود. در جیبهایش می گشت تا برای ادامه نقاشیها، کمک مالی کرده باشد. شهروندان همه میخواستند در نقاشیها سهمی بگیرند و همین واکنشها به هنرسالاران امید می داد.
اینها خاطراتی است که نذیر احمد به یاد می آورد. او می گوید در نقاشیها و فعالیتهای هنریشان همیشه، ظرفیت خاموش جامعه افغانستان را فراموش نکردهاند. زنانی که خاموشانه در کنج خانههایشان به سر می برند را به جشنهای فرهنگی دعوت کرده اند تا در شادمانی سهمی بگیرند و استعدادهای خودشان را به نمایش گذارند.
قلم موهایی به رنگ خون
هنرسالاران از ابتدای فعالیت خود تاکنون در مورد خشونت علیه زنان و فرهنگ سازی در مورد مشارکت زنان، رسامیهای مختلفی نیز به جا گذاشتهاند. رسامی بر روی مسجد شاه دوشمشیره که محل زجرکش کردن فرخنده بود و تصاویری از خانم حمید پلیس زن، یکی از این حرکت هاست.
البته در بین هنرسالاران هم دخترانی هستند که از خود حرکتهای ماندگار برجای گذاشتهاند. مریم ابراهیمی در سال گذشته قربانی حمله انتحاری به اتوبوس حامل خبرنگاران در کابل شد. او یکی از این هنرسالاران است که دیوارهای شهر کابل رسامیهای او با عنوان “صلح، رویا نیست” را هنوز به خاطر دارند.
حرکت جمعی هنرسالاران تبدیل به یک نهاد شده است. نهادی که حدود هفتاد دیوار امنیتی شهر کابل را تبدیل به بومهای نقاشی کرده است.