این روزها زمزمه بستن تنگه هرمز به گوش میرسد. یورونیوز برای بررسی ابعاد حقوقی مساله با رضا نصری، حقوقدان بینالملل گفتوگو کرده است. او تاکید کرد که اگر شرایط به سمت اضطرار رود احتمال بستن تنگه هرمز از سوی ایران وجود دارد و افزود: «دولتهای عرب منطقه نسبت به بخشی از ایران ادعای ما لکیت دارند.»
هرچه تهدیدها و فشارهای آمریکا بر ایران بیشتر میشود احتمال بروز گزینههای خارج از تصور نیز بالاتر میرود. یکی از این گزینهها تهدید ایران بر سر بستن تنگه هرمز است.
پس از فشارهای مضاعف آمریکا بر ایران برای جلوگیری از فروش نفت ایران و قرار دادن نام سپاه در فهرست گروههای تروریستی، وضعیت دیپلماتیک میان ایران و آمریکا پیچیدهتر شده است. برخی کارشناسان در همین زمینه از احتمال بروز تنش جدی میان دو کشور سخن میگویند و باز هم گزینه و تهدید ایران به بستن تنگه هرمز روی میز است.
علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران ایران پیشتر گفته بود: «نگذارند از تنگه هرمز استفاده کنیم آن را میبندیم.»
حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران نیز گفت که «اگر آمریکا به اقدامات خود برای قطع صادرات نفت ایران ادامه دهد ایران اطمینان حاصل خواهد کرد که هیچ کشور دیگری نتواند نفت خود را صادر کند.»
بالا گرفتن سطح تنش میان ایران و آمریکا احتمال عملی شدن برخی تهدیدهای ایران را افزایش داده است. برای بررسی ابعاد حقوقی این مساله با رضا نصری، حقوقدان بینالملل و کارشناس سیاست خارجی گفتوگو کردیم.
او تاکید دارد که اگر وضعیت به سمت شرایط اضطراری برود بستن تنگه هرمز ممکن است. آقای نصری همچنین میگوید « طبیعی است اگر در آینده ایران خود را مجاز ببیند به تدابیر استثنایی و احتیاط آمیز - مانند بازرسی از کشتیها و اعمال کنترلهای سختگیرانهتر از شرایط معمول - روی میآورد.»
یکی از نکاتی که به تازگی از سوی برخی مقامهای ایرانی در قالب تهدید بیان شده احتمال بستن تنگه هرمز است. اصولا آیا امکان چنین چیزی وجود دارد؟ از منظر حقوق بینالملل چگونه میتوان به تببین وضعیت کنونی و احتمال بستن تنگه هرمز پرداخت؟
موضوع بستن تنگه هرمز، از نظر حقوقی مساله فنی و پیچیدهای است. اما اگر از پیچدگیهای فنی و حقوقی بحث آبراههای بینالمللی، مواضع ایران در این باره و ویژگیهای تنگه هرمز بگذریم، حقیقت این است که رژیم حقوقی حاکم بر این آبراهه، مانند بسیاری از رژیمهای حقوقی دیگر، عمدتاً در شرایط صلح یا شرایط «معمول» موضوعیت و کارایی دارد.
یعنی اگر به سمت یک وضعیت استثنایی برویم وضعیت متفاوت خواهد شد؟
بله هرچقدر وضعیت به سمت یک وضعیت استثنایی و اضطراری پیش برود، طبیعتاً ایران نیز مختار میشود، برای حفظ امنیت و منافع حیاتی خود، به اقداماتی خارج از چارچوبها و روال عادی مناسبات بینالمللی روی آورد.
این مساله میتواند پاسخی به تصمیمها و فشارهای آمریکا باشد؟
وقتی دولت آمریکا برخلاف قطعنامه ۲۲۳۱ به صورت یکجانبه دست به اقدامات قهریه علیه ایران میزند، یا وقتی مقامات ارشد عربستان سعودی به صراحت از «کشاندن جنگ به درون ایران» سخن میگوید، یا وقتی دولتهای منطقه رسما اعلام میکنند برای آسیب زدن به منافع ایران دست به برخی اقدامات در حوزه تحریم نفت میزنند، طبیعی است که ایران نیز خود را مجاز میبیند به تدابیر استثنایی و احتیاط آمیز - مانند بازرسی از کشتیها و اعمال کنترلهای سختگیرانهتر از شرایط معمول - روی آورد.
روز خلیج فارس را پشت سرگذاشتیم. چالش ایران بر سر جعل نام خلیج فارس از سوی برخی کشورهای منطقه حالا تا توییت دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا پیش رفته است. این مساله در چه ریشه دارد؟ تلاشها بر سر تغییر نام خلیج فارس ریشه در یک مساله زبانی و هویتی صرف دارد یا اینکه در پس آن بازی دیگری در جریان است؟
مساله ایران با برخی کشورهای عربی فقط بر سر نام «خلیج فارس» نیست. مساله این است که دولتهای عرب منطقه نسبت به بخشی از سرزمین ایران ادعای مالکیت دارند و این قبیل نامگذاریها از دید ایران نوعی مقدمهچینی یا «زمینهسازی روانی» جهت مشروعیتبخشی به این ادعاها یا احیانا تعرض به تمامیت ارضی کشور تلقی میشود.
در واقع، در نیمقرن گذشته، همواره شاهد «تعریب» نام شهرها و مناطق ایرانیِ مورد ادعای دولتهای عرب از جانب آنها بودهایم و طبیعتا این موضوع برای دولتها و افکار عمومی ایران حساسیتبرانگیز شده است. به بیان دیگر، اینکه مثلا خوزستان را «الاحواز» میخوانند یا به خرمشهر «محمره» میگویند یا خلیج فارس را با نام جعلی آن خطاب میکنند از دید ایران فقط یک اختلاف سلیقه و تغییر نام ساده نیست؛ بلکه یک اقدام تحریکآمیز است که بیش از هر چیز بیانگر نیت سوء این دولتها نسبت به تمامیت ارضی کشور است.
پس شما ریشه کار را در انگیزه آنها به تعرض به تمامیت ارضی ایران میدانید. به نظرتان به چه مناطقی از ایران چشم دوختهاند؟
بله، اگر این ادعاهای ارضی بر سر بخشی از خاک خوزستان و جزایر سهگانه تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی مطرح نبود، این تفاوت در خطاب کردن خلیج فارس هم به این شدت با واکنش ایران مواجه نمیشد.
عدهای تلاش میکنند حساسیت ایران نسبت به این موضوع را به نوعی شوونیسم، میهنشیفتگی یا عربستیزی نسبت دهند. اما حقیقت این است که مساله از دید ایران جدیتر و پیچیدهتر است.
پس با این تعابیر شما حساسیت بر سر این مساله در ایران را حساسیت به جایی میدانید؟
بله و در چنین بستری، همراهی دولت کنونی آمریکا با نامگذاری دلخواه دولتهای عرب از دید ایران فقط یک «لجاجت» ساده نیست، بلکه یک اقدام خصومتآمیز تلقی میشود. از این رو، حساسیت دولت و افکار عمومی ایران حساسیت درست و به جایی است.
آیا ایران از منظر حقوق بینالملل در این زمینه امکان شکایت یا هرگونه برخورد حقوقی دارد؟
معتقدم در این قبیل موارد اقدامات «حقوقی» چارهساز نیست. لازم است دولت ایران در اعتراض به این نامگذاریها از نیات این دولتها نسبت به تمامیت ارضی ایران پرده بردارد و با ابزار دیپلماتیک، روابط عمومی و یک دیپلماسی عمومی هوشمندانه با قضیه برخورد کند. تلاش ایران همواره این بوده که با استناد به مدارک، نقشهها و اسناد تاریخی نشان دهد نام اصلی این منطقه جغرافیایی «خلیج فارس» است. اما به نظرم لازم است در مواجهه با اقدام آنها، نسبت به نیات سوء این دولتها - که با موازین حقوق بینالملل مُدرن در تعارض است - افشاگری بیشتری صورت بگیرد.
به فیسبوک یورونیوز فارسی بپیوندید
بیشتر بخوانید: